مقدمه. اگر چه پیش از این، مطالعات مختلفی در خصوص مرگ و میر ناشی از مواجهه با گاز خردل در فاز حاد اختصاص داشته است، اما درباره الگوی مرگ و میر ناشی از گاز خردل در فاز تأخیری مطالعات بسیار محدودی انجام شده است. مطالعه حاضر با هدف تخمین میزان کلی و اختصاصی مرگ و میر دیررس و تعیین سهم هر یک از علل مرگ در جانبازان شیمیایی زنده مانده بعد از مواجهه با گاز خردل انجام شد. روش کار. تحقیق حاضر که بهصورت گذشتهنگر انجام گرفت، تمامی موارد فوت ثبت شده طی 5/16 سال (از مرداد ماه 1362 تا پایان اسفند 1378 هجری شمسی) در سازمان امور جانبازان مورد بررسی قرار گرفت؛ دادههای دموگرافیک، جانبازی، طبی و مرگ آنان از پروندههای موجود استخراج و ثبت گردید. علت فوت بهوسیله کمیسیون فوت متشکل از متخصصین با تجربه و آشنا به عوارض مزمن ناشی از عوامل شیمیایی تعیین گردید. سپس علت فوت به گروه بیماریها، حوادث و سوانح غیر عمدی، خودکشی، قتل و نامعلوم تقسیم شدند. میزان مرگ و میر بر اساس تخمین تعداد نفر- سال تحت بررسی در طی 5/16 سال محاسبه شد. نتایج. در طی دوره زمانی مطالعه، 1005 نفر فوت کردند. میزان کلی مرگ و میر به ازای هر 10،000 نفر سالانه برابر 07/19 مورد بهدست آمد. بیماریها در 72 درصد، حوادث و سوانح غیر عمدی در 1/16 درصد، خودکشی در 3/2 درصد و حوادث و سوانح عمدی در 8/0 درصد علت مرگ بودند. علت مرگ در 8/2 درصد موارد نامعلوم بود. 1/12 درصد مرگها مرتبط با عوامل شیمیایی تشخیص داده شد. بحث. بر اساس یافتههای این تحقیق مبنیبر تعداد کم موارد فوت مربوط به جانبازان شیمیایی در مطالعه حاضر، احتمالاً بتوان ادعا کرد که مواجهه با گاز خردل در فاز تأخیری بیش از آن چه علت مرگ و میر باشد، یک عامل ابتلا محسوب میگردد.