چکیده اهداف: سازمان تامین اجتماعی بعد از وزارت بهداشت، بزرگ ترین ارایه کننده خدمات درمانی در سطح کشور است. نبود نظام سطحبندی و ارجاع بیمار باعث رهاشدن درمان، سردرگمی بیماران، مراجعات بیرویه و بههدررفتن منابع میشود. این پژوهش با هدف ارایه الگوی مناسبی برای مدیریت نظام ارجاع بیماران در بخش درمان مستقیم سازمان تامین اجتماعی انجام شد. روشها: این مطالعه تطبیقی در سال 1387 انجام شد. در تدوین الگوی پیشنهادی از دو نشست جداگانه هیات متخصصین بهرهبرداری شد. سپس کدهای موضوعی و محوری با روش تحلیل چارچوب استخراج شد و براساس اهداف پژوهش و یافته های تحقیق، الگوی پیشنهادی شکل گرفت. این الگو با روش دلفی در سه دور به تایید افراد صاحبنظر رسید. یافتهها: در کشورهای ایالات متحده، کانادا، انگلستان، کره جنوبی و شیلی که نظام طب ملی دارند، سطحبندی خدمات و نظام ارجاع بیمار فراگیرتر است. در کشور فرانسه نظام سطحبندی بهطور جدی دنبال نمیشود. در اتریش ساختار بیمه اجتماعی فراگیر وجود دارد، اما در بیمه اجتماعی ترکیه نظام ارجاع بهطور نسبی پیاده شده است. در بخش درمان مستقیم سازمان تامین اجتماعی ایران نظام ارجاع بیمار مشاهده نمیشود و تنها ستاد هدایت بیمار در استان ها، کار اعزام برخی از بیماران نیازمند به خدمات تخصصی را بر عهده دارد. نتیجهگیری: الگوی پیشنهادشده برای مدیریت نظام ارجاع در این پژوهش مبتنی بر سطحبندی خدمات، نظام ارجاع نیمهباز و پزشک خانواده ثابت است که عضویت در آن داوطلبانه است. در این الگو از اهرم مالی برای اجرای بهینه نظام ارجاع استفاده شده است.