بررسی الگوی مدیریت دانش در یک مرکز تحقیقاتی نظامی

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسندگان

چکیده

مقدمه. در بسیاری از سازمانها و موسسات یکی ازمعضل های اساسی‌این است که از میزان دانایی و دانش افراد، اطلاع کافی وجود ندارد. مدیریت موثر دانش با تمرکز بر روی راه حلهایی که کل سیستم شامل سازمان، منابع انسانـی و فناوری را در بر می‌گیرد ازجمله مهمترین ابزارها برای حل این مشکل محسوب می شود. برای طراحی یک نظام مدیریت دانش و یا ارتقاء سطح آن در یک سازمان، لازم است تا ابتدا شناخت کاملی نسبت به ماهیت و اهمیت دانش و مدیریت دانش در سازمان داشت و با شناخت مولفه‌ها و کارکردهای آن و در جهت دستیابی به مزایای راهبردی حاصل از پیاده‌سازی مدیریت دانش در سازمان، به بسترها و زمینه‌های موفقیت آن و نحوه برقراری تعامل و تعادل میان این عوامل، توجه ویژه‌ای مبذول نمود. در مورد مدیریت دانش تاکنون 26 مدل از سوی اندیشمندان و مؤسسات مختلف ارائه شده است که بیشتر آنها از نظر محتوایی، تقریبا مشابه یکدیگرند، اما‌ دارای واژه‌ها و فازهایی با ترتیبات متفاوت می باشند. از میان این مدلها، مدل نوناکا و تاکوچی از نظر تبیین چگونگی تولید دانش یکی از بهترین مدلهاست که جهت بررسی سازمان مورد نظرانتخاب شده است. مواد و روش ها. مطالعه حاضر یک مطالعه مقطعی جهت بررسی چالشها و موانع موجود در مرکز مورد نظرمی باشد. جمع آوری اطلاعات توسط پرسشنامه انجام شده است. به منظور تهیه سوالات پرسشنامه با توجه به مطالعات انجام شده و بررسی مفاهیم اصلی در ساختار مدیریت دانش و نیز مطالعه الگوهای پیشنهادی، ابتدا مدل نوناکا به 8 قسمت تقسیم شد. سپس برای هر یک از قسمتها، پارامترهایی که ممکن است جهت ارتقای سطح دانشی آن قسمت مهم باشند تهیه شدند ودر نهایت پارامترها و گزینه‌های تعیین شده به صورت سوالات پرسشنامه درآمدند که نتیجه، تهیه 8 پرسشنامه برای هر قسمت بود. به منظور بررسی اعتبار پرسشنامه ها، آنها در اختیار 12 نفر از مدیران و افرادی که از نظر جامعه مورد پژوهش، نخبه و خبره محسوب می شدند، قرار داده شدند و طی چند مرحله نسبت به رفع اشکال پرسشنامه ها و چگونگی تطبیق آن با الگوی پیشنهادی اقدام شد. در نهایت با استفاده از آزمون کوکران، مناسب و یکسان بودن سوالات پرسشنامه ها ارزیابی شدند که با احتمال بیش از 98 درصد فرض یکسان بودن سوالات رد نگردید (P =0.98). سپس پرسشنامه ها بین کارکنان انتخاب شده مرکز توزیع و از آنها خواسته شد که نظر خود را در خصوص وضعیت جاری مرکز مورد نظر(مطابق طیف لیکرت) مشخص کنند (در واقع ازآنان خواسته شد تا وزن سوالات را مشخص کنند). در مرحله بعد از آنان درخواست شد تا تاثیر این سوالات را در ارتقای سطح دانش مرکز بیان کنند (درواقع ارزش سوالات را تعیین کنند). سپس برای تمام سوالات میانگین ارزش و وزن هرسوال محاسبه و استاندارد شدند. پس از محاسبه عدد (امتیاز) کل مرکز و هر سطح از تقسیمات مدل نوناکا، برای دستیابی و تعیین سطح دانش مرکز مورد نظر متناسب با هرکدام از قسمتهای مدل، وزن و ارزش سوالات پرسشنامه مشخص شدند. نتایج. تحلیل داده ها (پاسخهای سوالات پرسشنامه ها) نشانگراین مطلب است که امتیاز مرکز در مورد مدیریت دانش برابر است با77/2، یعنی وضعیت کلی مرکز به لحاظ دانش محور بودن و بهره گیری از سرمایه‌های دانشی کمتر از حد متوسط (بین متوسط و ضعیف) می‌باشد. درنهایت به منظور بررسی اعتبار نتایج بدست آمده، آنها را مجددا برای خبرگان و دست اندرکاران جامعه مورد پژوهش ارسال و از آنها درخواست شد تا مشکلات و چالشهای بدست آمده را بر حسب اهمیت امتیازدهی کنند و نظرات این افراد نیز با استفاده از آزمون «فریدمن» تجزیه و تحلیل گردید. نتیجه گیری. باتوجه به امتیازات کسب شده توسط سازمان و لیست مشکلات مطرح شده در سازمان، به نظر می‌رسد، سازمان به طور زیربنایی احتیاج به پیاده سازی پروژه ها و زیرساختهای دانشی دارد. این زیر ساختها هم شامل منابع انسانی به عنوان مهمترین بخش و هم شامل امکانات تکنولوژیک می‌باشد. از طرفی سازمان باید برای افراد تازه کار و جوان برنامه‌های مناسب فرهنگی داشته باشد تا به اهمیت فاکتورهای دانشی به عنوان یک سرمایه مهم سازمانی پی ببرند. همچنین می‌بایست با فرهنگ سازی، ذهنیت مدیران سازمان را بیش از پیش متوجه اهمیت سرمایه‌های دانشی سازمان نمود.

کلیدواژه‌ها