دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026Prevalence of Vitamin D Deficiency and Its Effects on Military Forcesâ Performance - A Review Studyبررسی شیوع کمبود ویتامین D و اثرات آن بر عملکرد افراد نظامی– مطالعه مروری4104221000699FAفاطمهدرخشانیدپارتمان اورژانس، بیمارستان شهدای تجریش، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانسید مصطفیحسینیمرکز تحقیقات توسعه اجتماعی و ارتقا سلامت، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایرانJournal Article20221026With all the medical advances of the century, vitamin D deficiency is still epidemic in the world, and recent studies have demonstrated new epidemics of vitamin D deficiency all over the world. Many studies have addressed a disturbingly high prevalence of vitamin D deficiency in many communities and sectors in Iran and all over the world. However, very limited studies have been conducted on military personnel.
The prevalence of vitamin D deficiency in military personnel in Iran is unclear, however, given that the prevalence of vitamin D deficiency in military personnel in other parts of the world, such as the US military, has reported more than 50%, the same prevalence of vitamin D deficiency is possible in Iranian military personnel. On the other hand, due to the negative effects of vitamin D deficiency on the performance of military personnel, such as physical and cognitive impairment, increased risk of musculoskeletal or bone damage, stress fractures, muscle weakness and central nervous system fatigue, adverse cardiovascular consequences, therefore, vitamin D deficiency monitoring in this group is necessary.
To determine the prevalence of vitamin D deficiency in military personnel, as well as its impact on operational performance of military personnel, can help the relevant health and medical organizations in planning and implementing more effective prevention programs for the health of military personnel. In the current review study, the prevalence of vitamin D deficiency in military personnel in Iran and the world and its effects on the performance of military personnel is considered.در سالهای گذشته تصور بر این بود که اپیدمی کمبود ویتامین D در جهان مهار شده است ولی مطالعات اخیر نشان می دهد که اپیدمی های جدیدی از کمبود این ویتامین در سراسر جهان بوجود آمده است. مطالعات گسترده ای در ایران و جهان در جوامع و اقشار مختلف به بررسی شیوع کمبود ویتامین D پرداخته اند و عمدتا هم، یافته های نگران کننده ای در این زمینه حاصل شده است. با این وجود، مطالعات بسیار محدودی در زمینه بررسی کمبود ویتامین D در افراد نظامی انجام شده است.
شیوع کمبود ویتامین D در افراد نظامی عملیاتی در ایران مشخص نیست، با این وجود، با توجه به اینکه شیوع کمبود ویتامین D در افراد نظامی سایر نقاط جهان همچون ارتش امریکا، بیش از 50% گزارش شده است، لذا همین میزان شیوع کمبود ویتامین D در افراد نظامی عملیاتی در ایران احتمال می رود. از طرفی با توجه به اثراتی که کمبود ویتامین D در عملکرد بهینه افراد نظامی همچون اختلال در عملکرد فیزیکی و شناختی، افزایش خطر ابتلا به آسیب عضلانی یا استخوان، شکستگی های استرس، ضعف عضلانی و کاهش عملکرد عصبی عضلانی، پیامدهای ناگوار قلبی عروقی دارد، لذا پایش کمبود ویتامین D در این قشر جامعه ضروری می نماید.
اطلاع از میزان شیوع کمبود ویتامین D در افراد نظامی، و همچنین تاثیر آن بر عملکرد رزمی و عملیاتی افراد نظامی می تواند، ارگانهای مربوطه بهداشت و درمان نظامی را در برنامه ریزی و اجرای مفیدتر برنامه های پیشگیری و همینطور سلامت افراد نظامی یاری رساند. مطالعه مروری حاضر به شیوع کمبود ویتامین D در افراد نظامی در ایران و جهان و اثرات آن بر عملکرد افراد نظامی می پردازد.https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000699_b4baab53d9e81c65ce2eb0aeabcecb07.pdfدانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026Teratogenic Effects of Some Factors on the Human Fetus: A Review studyبررسی تاثیر عوامل تراتوژنیک بر جنین انسان: مطالعه مروری4234311000700FAپوریامحمدیکارشناسی ارشد بیوتکنولوژی پزشکی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایرانJournal Article20221026The teratogenic effect is thought to be the effect of an agent that is able to cross the pair and may cause serious damages to the fetal or embryo development and will lead to abnormalities in the fetus or newborn. Each pregnant woman may have a condition that can be contracted in or during pregnancy. Some of these maternal diseases or medications which are used to treat these diseases may have teratogenic effects on the fetus and impair the development of the fetus. According to previews studies, control of maternal diseases before and during pregnancy is necessary. Regarding to the harmful effects of teratogenic factors on the fetus, in this review we studied some teratogenes such as radiations, infection agents, maternal conditions, teratogenic medications etc.اثر تراتوژنیک به تاثیر موادی گفته میشود که قادر به عبور از جفت بوده و ممکن است به رشد و تکوین جنین یا رویان آسیب جدی وارد کرده و منجر به ناهنجاری در جنین یا نوزاد شوند. هر مادر باردار ممکن است دچار بیماریهایی باشد که میتواند قبل از بارداری یا اینکه در حین بارداری به آنها مبتلا شده باشد. بعضی از این بیماریهای مادر و یا داروهای مصرف شده جهت درمان این بیماریها ممکن است بر جنین اثرات تراتوژنیک داشته باشند و در مسیر رشد و تکوین جنین اختلال ایجاد کنند. بنابراین طبق مطالعات انجام شده کنترل بیماریهای مادر و داروهای مصرفی و روشهای درمانی قبل از اقدام به بارداری و در حین بارداری ضروری است. با توجه به اثرات زیانبار فاکتورهای تراتوژنیک بر جنین، در این مطالعه مروری به بررسی برخی از انواع تراتوژنها از قبیل اشعه، عوامل عفونی، شرایط مادری و داروهای تراتوژن و غیره میپردازیم.
https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000700_e77f8e6d40a29ee0bf3ffba57f76500c.pdfدانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026Examining the Conditions of Renal and Urinary Tracts Complications in Amputee's Veterans in Mazandaranبررسی وضعیت بیماریهای کلیه و مجاری ادراری جانبازان قطع عضو در استان مازندران4324391000701FAحسنخانیپزشک عمومی، مرکز بهداشت شهرستان قائمشهر، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، مازندران، ایراننرگسزمانیدانشجوی دکتری تخصصی روانشناسی سلامت، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، همدان، ایرانمجتبیانصاری شهیدیگروه روانشناسی، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایرانآمنهقربانیکارشناس ارشد شیمی، مرکز بهداشت شهرستان قائمشهر، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، مازندران، ایرانJournal Article20221026Background and Aim: Amputation is known to be the most common movement disability. Physical, behavioral and mental disorders after that are the most serious problems of amputee veterans. The aim of current study was to determine the conditions of renal and urinary tracts complications in amputee's veterans in Mazandaran, north of Iran.
Methods: This is a cross-sectional study which conducted on amputees' veterans living on Mazandaran, north of Iran, in 2013. All precipitants were examined by a nephrologist. Demographic data was collected and renal and urinary tract complications data was recorded by standard questionnaire.
Results: 256 (44.52%) of 575 amputee's veterans completed the study. The mean age of them was 46.44±2.6 years old, with the age range of 22-70 years. All of them were men, 94.9% (n=243) were married and 78.8% had graduated in diploma and under diploma. Also, 110 (43%) of the veterans had urinary infections and 53 (20.8%) had kidney and urinary tract stones. Among them 9 (3.5%) suffered from kidney failure. Also, results reveal that 99 (38.7%) of veterans' libido had changed and 76 (29.7%) of them were encountered with decreased libido.
Conclusion: Considering the high prevalence of the renal system complications in amputees' veterans, it seems necessary to run preventive, educational, treatment and rehabilitation programs.زمینه و هدف: قطع عضو یکی از شایعترین معلولیت های حرکتی است که اختلالات جسمی، رفتاری و روانی پس از آن از مشکلات جدی آنها است. در این میان همواره اختلالات کلیه و مجاری ادراری یکی از شایعترین عوارض دراز مدت جانبازان قطع عضو بویژه قطع عضو اندام تحتانی است. هدف مطالعه حاضر بررسی وضعیت بیماریهای کلیه و مجاری ادراری در جانبازان قطع عضو در استان مازندران می باشد.
روشها: مطالعه مقطعی حاضر بر روی جانبازان قطع عضو در استان مازندران در سال 1392 انجام شد. همه شرکت کنندگان توسط پزشک نفرولوژیست معاینه بالینی شدند. داده های دموگرافیک ثبت و اطلاعات بالینی سیستم کلیه و مجاری ادراری همه جانبازان قطع عضو نیز ثبت گردید.
یافتهها: از 575 جانباز دارای قطع عضو مورد بررسی، (52/44 %) 256 نفر با میانگین سنی 6/2 ±44/46 سال و محدوده سنی 22 تا 70 سال تحت معاینه قرار گرفته و در آنالیز نهایی حضور داشتند. همه 256 جانباز قطع عضو، مرد بودند، 9/94 % (243 نفر) متاهل و 8/78 % آنها دیپلم و زیردیپلم بودند. 110 (43%) نفر از جانبازان قطع عضو دارای سابقه عفونت ادراری، همچنین (8/20 %) 53 نفر دارای سابقه سنگ کلیه و مجاری ادراری بودند. (5/3 %) 9 نفر از جانبازان مورد مطالعه به نارسایی کلیه مبتلا بودند. بر اساس نتایج این مطالعه، (7/38 %) 99 نفر از جانبازان دچار اختلالات میل جنسی بوده اند که از بین این تعداد (7/29 %) 76 نفر با کاهش میل جنسی مواجه شده بودند.
نتیجهگیری: با توجه به شیوع به نسبت بالای عوارض سیستم کلیوی و مجاری ادراری در جانبازان قطع عضو لزوم اجرای برنامه های منظم پیشگیری، آموزشی، درمانی و توانبخشی مرتبط با ارتقای سلامت جسمی بالاخص سیستم کلیوی و مجاری ادراری به منظور کاهش ایجاد این بیماری ها پیشنهاد می شود.https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000701_7d3b525a494f73d012477f45186cb210.pdfدانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026Comparing the Effect of using Simulators and Mental Imagery of Piloting Techniques on the Performance of UAV Athlete Pilotsمقایسه اثر استفاده از دستگاه شبیهساز و تصویرسازی ذهنی حرکت فنون خلبانی بر عملکرد خلبانان پهپاد ورزشکار4404501000702FAبهروزگل محمدیگروه علوم ورزشی دانشگاه سمنان، سمنانولی الهکاشانیگروه علوم ورزشی دانشگاه سمنان، سمنانداودصفری محسن آباددانشجوی کارشناسی ارشد رفتار حرکتی دانشگاه سمنان، سمنان، ایرانJournal Article20221026Background and Aim: Many scientific evidence confirms the impact of imagery on the enhancement of learning and performance of sports skills as well as the adjustment of athletes’ emotions and thoughts about the tournament. Therefore, imagination not only facilitates performance but also facilitates the athletes’ thoughts and reactions in the competitions. The purpose of this study was to compare the effect of using a simulator with that of imagery of movements in piloting techniques on the performance of UAV athlete pilots.
Methods: The present research belongs to the category of applied research and falls in the field of semi-experimental research. The statistical population of this study was Tehran's UAV pilots. Among them, 20 participants were selected by the available sampling method with a mean age of 32.2 years. After the homogenization of the samples based on their ability of mental imagery, they were randomly assigned into two groups, one using a simulator and the other using a simulator plus mental imagery. They were trained in piloting drones for eight weeks.
Results: The results of the study indicated that after eight weeks of specialized training in drone piloting and practicing real-time flights, the simulator had a positive effect on the performance of pilots in actual and practical flights. The use of the simulator in combination with the imagery techniques also had a positive effect on the performance of the pilots and improved their actual flying. A comparison of the two training methods showed that the effect of the combined training technique was significantly greater than the effect of the actual practice on the performance of pilots.
Conclusion: The use of combined training exercises (simulator plus mental imagery) has a positive effect on the learning of piloting techniques and better helps the optimal performance of UAV pilots.زمینه و هدف: شواهد علمی زیادی تأثیر تصویرسازی در افزایش یادگیری و اجرای بهتر مهارتهای حرکتی و شناختی و نیز تعدیل هیجانها و افکار مربوط به شرایط رقابتی را در افراد تأیید میکند. بنابراین تصویرسازی نه تنها سبب تسهیل در عملکرد افراد در مهارتهای مختلف حرکتی و شناختی میشود بلکه موجب تعدیل افکار و واکنش خلبانها در زمان پرواز خواهد شد. هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثر استفاده از دستگاه شبیهساز و تصویرسازی ذهنی حرکات فنون خلبانی بر عملکرد خلبانان پهپاد ورزشکار بود.
روشها: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و در ردیف پژوهشهای نیمهتجربی است که بهصورت میدانی انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش را خلبانان پهپاد شهر تهران تشکیل میدادند که از میان آنان تعداد 20 نفر به روش نمونهگیری در دسترس با میانگین سنی 2/32 سال انتخاب و پس از همگنسازی نمونهها به لحاظ قابلیت و توانایی تصویرسازی ذهنی، از طریق انتساب تصادفی به دو گروه کار با دستگاه شبیهساز و انجام پروازهای واقعی و گروه شبیهساز همراه با تصویرسازی ذهنی (پرواز واقعی و تصویرسازی ذهنی و استفاده از شبیهساز) تقسیم و طی هشت هفته برنامههای تمرین فنون خلبانی پهپاد را دنبال کردند.
یافتهها: یافتههای پژوهش حاکی از آن بود که پس از هشت هفته تمرین تخصصی آموزش فنون خلبانی پهپاد توسط خلبانان ورزشکار و انجام پروازهای واقعی، شبیهساز میتواند بر عملکرد خلبانان پهپاد در انجام پروازهای واقعی و عملی تأثیر مثبتی داشته باشد. از طرف دیگر، استفاده از دستگاه شبیهساز به همراه تصویرسازی ذهنی فنون خلبانی به صورت ترکیبی بر عملکرد خلبانان مؤثر بوده و باعث بهبود پروازهای عملی گردید. مقایسۀ دو روش تمرینی نشان داد که روش تمرین ترکیبی، بیش از روش تمرین واقعی و استفاده از شبیهساز، منجر به بهبود عملکرد میشود.
نتیجهگیری: استفاده از روش تمرینی ترکیبی (شبیهساز و تصویرسازی ذهنی) میتواند اثر مثبتی بر یادگیری فنون خلبانی داشته باشد و به عملکرد مطلوب خلبانان پهپاد کمک کند. https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000702_1b0f55149e0262a64705e60a8c83ea36.pdfدانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026Investigating the Relationship between Curriculum Ideology and Educational Philosophy with the Teachers' Teaching Approaches in a Military Medical University of Tehranبررسی رابطه ایدئولوژی برنامه درسی و فلسفههای آموزشی با رویکردهای تدریس اساتید یک دانشگاه علوم پزشکی نظامی شهر تهران4604671000703FAسهرابمحمدی پویاگروه روشها و برنامههای آموزشی و درسی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانحسنگودرزیاورژانس پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)، تهران، ایرانفاطمهرحمتی نجارکلائیمرکز تحقیقات بهداشت نظامی، پژوهشکده سبک زندگی، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)، تهران، ایرانهرمزسنایی نسبمرکز تحقیقات بهداشت نظامی، پژوهشکده سبک زندگی و گروه آموزش بهداشت، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)، تهران، ایرانJournal Article20221026Background and Aim: Today, the teaching and teaching of teachers in the field of learning-learning has become very important. Therefore, it is important to study the influential factors in the field of teaching and their chosen approaches to education. In fact, the kind of curriculum ideology and educational philosophy can be considered as a critical and influential element in the field of teaching and teaching. Therefore, the present study aims to investigate the relationship between curriculum ideology and educational philosophy with the teaching methods of medical science professors (one of the military medical university of Tehran).
Methods: This is a descriptive-correlational study. The population of this study was a faculty member of one of the military medical sciences universities in Tehran who was selected by convenience sampling method. The data collection tools consisted of curriculum ideology questionnaire, educational philosophy and teaching approaches that validity and reliability of them had been confirmed. Pearson correlation was also used to analyze the information in SPSS v22 software.
Results: The findings of the study indicated a significant relationship between the social efficiency ideology (r = 0.23, p <0.05) and learner-centered ideology (r = 0.25, p <0.05) with the existentialism philosophy of education, social efficiency ideology with teacher teaching approach Axis (r = 0.26, P <0.05), as well as learner-centered ideology with a student-centered approach (r = 0.26, P <0.05). Other results of the study showed that there was a significant relationship between teacher-centered teaching with progressivism (r = 0.23, P <0.05), Perennialism (r = 0.25, P <0.05), fundamentalism (r = 0.30, P <0.01) and existentialism (r = 0.27, p <0.05), as well as the relationship between student-centered teaching approach and Perennialism educational philosophy (r = 0.26, p <0.05).
Conclusion: Since the findings point to the significant relationship between the dimensions of the curriculum ideology and the educational philosophies with the teaching methods of the faculty, the universities studied and the similar universities can provide education and programs to raise the level of the quality and familiarity of the faculty with the orientations of the curriculum and the philosophies governing the field.
زمینه و هدف: امروزه نحوه تدریس و تعاملات مدرسان در حوزه یاددهی – یادگیری اهمیت به سزایی پیدا کرده است. لذا، بررسی عوامل تخصصی تأثیر گذار در حوزه تدریس و رویکردهای انتخابی آنان در امر آموزش حائز اهمیت است. در واقع میتوان نوع ایدئولوژی برنامه درسی و فلسفهی آموزشی افراد را به مثابهی عنصری حساس و نقش آفرین در حوزه آموزش و تدریس قلمداد نمود. از اینرو مطالعه حاضر با هدف بررسی رابطه ایدئولوژی برنامه درسی و فلسفههای آموزشی با رویکردهای تدریس اساتید علوم پزشکی (یکی از دانشگاههای علوم پزشکی نظامی تهران) صورت گرفته است.
روشها: پژوهش حاضر از نوع توصیفی – همبستگی میباشد. جامعه پژوهش حاضر اساتید یکی از دانشگاههای علوم پزشکی نظامی شهر تهران بود که با روش نمونه گیری در دسترس صورت گرفته است. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه ایدئولوژی برنامه درسی، فلسفه آموزشی و رویکردهای تدریس بوده که اعتبار و روایی آنها به تأیید رسیده بود. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز از همبستگی پیرسون در نرمافزار SPSS 16 استفاده شده است.
یافتهها: یافتههای پژوهش نشانگر ارتباط معنیدار ایدئولوژی کارایی اجتماعی (05/0P<، 23/0 r=) و ایدئولوژی یادگیرنده محور (05/0P<، 25/0 r=) با فلسفه آموزشی وجودگرایی، ایدئولوژی کارایی اجتماعی با رویکرد تدریس استاد محور (05/0P<، 26/0 r=)، همچنین ایدئولوژی یادگیرنده محور با رویکرد دانشجو محور (05/0P<، 26/0 r=) بود. از دیگر نتایج پژوهش میتوان به ارتباط معنیدار رویکرد تدریس استاد محور با پیشرفت گرایی (05/0P<، 23/0 r=)، پایدارگرایی (05/0P<، 25/0 r=)، بنیادگرایی (01/0P<، 30/0 r=) و وجودگرایی (05/0P<، 27/0 r=)، همچنین رابطه رویکرد تدریس دانشجو محور با فلسفه آموزشی پایدار گرایی (05/0P<، 26/0 r=) اشاره نمود.
نتیجهگیری: از آنجایی که یافتهها بر ارتباط معنیدار ابعاد ایدئولوژی برنامه درسی و فلسفههای آموزشی با رویکردهای تدریس اساتید اشاره دارد، دانشگاه مورد مطالعه و دانشگاهها مشابه میتوانند آموزش و برنامههایی را برای ارتقاء سطح کیفیت و آشنایی اساتید با جهتگیریها برنامه درسی و فلسفههای حاکم بر حوزه تعلیم و تربیت طراحی نمایند.https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000703_f47c13602fbe1af893ce9fc0636490a9.pdfدانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026Assessment of Dental Treatment Needs in Chemically Veterans in Zanjan, Iranنیازسنجی درمانهای دندانپزشکی جانبازان شیمیایی استان زنجان4684751000704FAایمانشیرین بکمتخصص جراحی دهان و فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی البرز، کرج، ایرانسمیرابصیرشبستریمتخصص بیماریهای دهان و فک و صورت، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی البرز، کرج، ایرانحمادمختاریدکترای دندانپزشکی عمومی، زنجان، ایرانJournal Article20221026Background and Aim: Oral health is an essential component of general health status which has an impact on physical and psychological health. Due to the importance of oral health, limited study in the field of dental problems among veterans and also the high number of chemically injured veterans, this study was conducted in order to determine the prevalence of dental treatment needs in chemically injured veterans in Zanjan, Iran.
Methods: This cross-sectional descriptive study was conducted using Cluster Random Sampling. After coordination with the Foundation of Martyrs and Veterans Affairs the veterans who met the criteria were examined by an oral medicine specialist in the oral medicine ward of the Zanjan University of Medical Sciences with the aid of examination devices. Identification data for veterans, past medical history and their current treatment needs based on teeth number and type of dental treatment, were recorded in the questionnaire (standard WHO 2007) and were analyzed by SPSS 16.
Results: The project was done on 141 patients with the mean age of 50.7±34.6 years (maximum 79 and minimum 42 years). Dental treatment needs were as follow: root canal treatment 78%, filling 73.8%, extraction 73.8% and prosthesis 34.8%.
Conclusion: A large number of veterans were in need of dental treatment mainly root canal therapy and dental extractions. This fact emphasis the need of periodic checkups and dental care for them.زمینه و هدف: سلامت دهان، یک جز اساسی از وضعیت سلامت عمومی می باشد که بر سلامت جسمی و روانی تاثیرگذار است. با توجه به اهمیت سلامت دهان، مطالعات محدود در زمینه مشکلات دندانی جانبازان و تعداد بالای جانبازان شیمیائی لذا این مطالعه را باهدف تعیین شیوع نیازهای درمانی دندانپزشکی جانبازان شیمیائی استان زنجان انجام دادیم.
روشها: این مطالعه توصیفی مقطعی با روش نمونه گیری به صورت تصادفی خوشه ای در سال 1392 انجام شد. بدین نحو که پس از هماهنگی با بنیاد جانبازان، جانبازان شیمیائی که معیارهای مطالعه را داشتند به بخش تشخیص دانشکده دندانپزشکی زنجان معرفی شدند و دهان و دندان آنها با ابزارهای معاینه توسط یک متخصص بیماریهای دهان معاینه گردید. مشخصات فردی جانبازان، سابقه پزشکی و نیازهای درمانی دندانپزشکی کنونی آنها برحسب تعداد دندان و نیز نوع درمان، در پرسشنامه استاندارد HWO 2007 ثبت و توسط نرم افزار SPSS16 آنالیز آماری گردید.
یافتهها: این طرح روی 141 نفر جانبازشیمیایی با میانگین سنی 6/34±7/50 سال (حداکثر 79 و حداقل 42 سال) انجام پذیرفت. نیاز به درمانهای دندانپزشکی شامل درمان ریشه 78%، کشیدن دندان 8/73 %، ترمیمی 8/73 % و پروتز 8/34 % بود.
نتیجهگیری: تعداد زیادی از جانبازان شیمیائی نیازمند درمان های دندانپزشکی بودند، که عمده ترین آنها عصب کشی و جراحی دندان بود. این مسئله لزوم معاینات دوره ای و درمانهای دندانپزشکی آنها را تائید می نماید.https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000704_f45fe500c0c4e21408a03af96cdaf43a.pdfدانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026The Effect of Acute and Chronic Sodium Bicarbonate Supplementation Loading With Exhaustive Work on Performance Indicators and Fatigue of Soldiersمقایسه تاثیر بارگیری کوتاه مدت و طولانی مدت مکمل بیکربنات سدیم همراه با فعالیت وامانده ساز بر شاخص های عملکردی و خستگی سربازان4764841000705FAصابرساعدموچشیدانشجوی دکتری فیزیولوژی ورزش، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه بیرجند، بیرجند، ایرانپروینزارعیاندانشیار فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ارتش، تهران، ایرانلطف اللهساعداستادیار غدد و متابولیسم، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کردستان، کردستان، ایرانسونیاکریمیدانشجوی کارشناسی ارشد فیزیولوژی ورزشی، دانشکده تربیت بدنی، دانشگاه آزاد سنندج، کردستان، ایرانJournal Article20221026Background and Aim: During the military service, soldiers suffer from fatigue and reduced motivation. The purpose of this study was to compare the effect of chronic and acute sodium bicarbonate supplementation loading along with exhaustive work on the performance and fatigue indicators of soldiers.
Methods: In this study, 30 soldiers were divided into a semi-experimental design into two groups (control, intervention). The control group received dextrose (% 0.02) and the intervention group consumed two methods of chronic loading (0.5 g/kg) and acute (0.3 g/kg) sodium bicarbonate supplementation. In order to calculate the chemical variables (bicarbonate, lactate, PH), blood samples were taken before and after the exercise test and one hour later. The exercise test for Wingate test was used to assess the subjects.
Results: Results reveal that the level of the acidity of the blood with chronic sodium bicarbonate supplementation has led to the alkalization of the blood and fatigue to be postponed. The results showed that the use of bicarbonate in the acute and chronic loading led to an improved excretion of the lactate.
Conclusion: Due to the buffering properties of sodium bicarbonate supplementation and delaying the time to fatigue and improve performances, chronic loading for short and severe activities in soldiers and even athletes can be recommended.زمینه و هدف: در طی دوران مقدس سربازی، سربازان دچار خستگی و کاهش انگیزه می شوند. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تاثیر بارگیری طولانی مدت و کوتاه مدت مکمل بیکربنات سدیم به همراه فعالیت وامانده ساز بر شاخص های عملکردی و خستگی در سربازان می باشد.
روشها: 30 سرباز در یک طرح نیمه تجربی به دو گروه (کنترل، مداخله) تقسیم شدند. گروه کنترل محلول دکستروز (02/0 %) و گروه مداخله دو روش بارگیری طولانی مدت (5/0 g/kg) و کوتاه مدت (3/0 g/kg) مکمل بیکربنات سدیم را مصرف کردند. برای محاسبه متغیر های شیمیایی (لاکتات، بیکربنات، PH)، نمونه های خونی قبل و بعد از آزمون ورزشی و یک ساعت پس از آن اخذ گردید. آزمون ورزشی تست وینگیت برای ارزیابی آزمودنی ها استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که مصرف بی کربنات سدیم در بارگیری طولانی مدت عملکرد افراد را نسبت به گروه کنترل و مداخله کوتاه مدت دیگر به طور معنی داری بهبود بخشید (P < 0/05). همچنین میزان اسیدیته خون با مصرف مکمل بیکربنات سدیم در حالت طولانی مدت به سمت قلیایی شدن میل کرد و سبب شد که اسیدیته شدن خون و میزان خستگی به تعویق بیفتد. نتایج نشان داد که مصرف بیکربنات در بارگیری کوتاه مدت وطولانی مدت بارگیری میزان دفع لاکتات را بهبود بخشید.
نتیجهگیری: با توجه به خاصیت بافری مکمل بیکربنات سدیم و به تاخیر انداختن زمان رسیدن به خستگی و بهبود عملکرد، می توان بارگیری طولانی مدت را برای فعالیت های کوتاه مدت و شدید در سربازان و حتی ورزشکاران توصیه کرد.https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000705_5c5816329c8235d36ed73171b01cd2a7.pdfدانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026The Effect of Progressive Muscle Relaxation on the Four Dimensions of Lifestyle in Patients with Coronary Artery Bypass Graft: A Triple Blind Randomized Clinical Trialتاثیر آرامسازی پیشرونده عضلانی بر ابعاد چهارگانه سبک زندگی بیماران جراحی پیوند عروق کرونر: کارآزمایی بالینی تصادفی شده سه سویه کور4854951000706FAفرشیدرحیمی بشرگروه بیهوشی و مراقبتهای ویژه، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایرانسید مصطفیحسینیواحد توسعه پژوهشهای بالینی، بیمارستان امام حسین (ع)، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانمعصومخوش فطرتدپارتمان انستزیولوژی و مراقبتهای ویژه، بیمارستان خاتم الانبیا، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایرانJournal Article20221026Background and Aim: The prevalence and incidence of coronary artery disease is seriously affected by the unhealthy lifestyle of people. The aim of the current study was to determine the effect of progressive muscle relaxation on the four dimensions of lifestyle in patients undergoing coronary artery bypass graft surgery.
Methods: In current randomized, triple blind clinical trial, 80 patients with coronary artery bypass graft surgery were randomly divided into two intervention (40 patients) and control (40 patients) groups. In the intervention group, the patients were trained and performed the progressive muscle relaxation technique, but the control group did not receive any intervention. Data collection was done by the demographic form, self-report checklist for performing of progressive muscle relaxation technique and the lifestyle questionnaire in four dimensions of nutrition (11 questions), sleep (10), physical activity (5 questions), and Tobacco (3 questions). At the end, the data were compared between the two intervention and control groups.
Results: The age (P=0.66), gender (P=0.664), marital status (P=0.643), occupation (P=746), BMI (P=728), and family members P=0.760) had no significant differences in the intervention and control groups. Covariance analysis showed a significant difference between two intervention and control groups (p<0.05) for all four dimensions of lifestyle including nutrition, sleep, physical activity and smoking along with overall lifestyle score. ANOVA with repeated measures for each of the four dimensions of lifestyle with overall lifestyle score for comparing the interaction between time and group showed a significant difference between the two intervention and control groups (P<0.05)
Conclusion: The implementation of progressive muscle relaxation technique significantly improved the four dimensions of lifestyle including nutrition, sleep, physical activity and tobacco in the intervention group compared to the control group.زمینه و هدف: شیوع و بروز بیماری عروق کرونری قلب به طور جدی تحت تاثیر شیوه زندگی ناسالم افراد قرار دارد. هدف از انجام مطالعه حاضر، تعیین تاثیر آرامسازی پیشرونده عضلانی بر ابعاد چهارگانه سبک زندگی بیماران جراحی پیوند عروق کرونر می باشد.
روشها: در کارآزمایی بالینی تصادفی شده سه سوکور حاضر، تعداد 80 نفر از بیمارانی که جراحی قلب داشتند بطور تصادفی در دو گروه مداخله (40 بیمار) و کنترل (40 بیمار) قرار گرفتند. در گروه مداخله بیماران آموزش دیده بودند و تمرینات تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی را انجام دادند اما گروه کنترل هیچگونه مداخلهای دریافت نکرد. به منظور جمع آوری دادهها از فرم ثبت مشخصات فردی، چک لیست خودگزارش دهی انجام تمرینات تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی و پرسشنامه سبک زندگی در چهار بعد تغذیه (11 سئوال)، خواب (10)، فعالیت فیزیکی (5 سئوال) و دخانیات (3 سئوال) استفاده شد. در پایان داده های جمع آوری شده بین دو گروه مداخله و کنترل مقایسه گردید.
یافتهها: داده های مربوط به سن (126/0P=)، جنس (644/0P=)، تاهل (643/0P=) و شغل (746/0P=)، شاخص توده بدنی (728/0P=) و تعداد اعضاء خانواده (760/0P=) در دو گروه مداخله و کنترل اختلاف معنی دار نداشت. آزمون آماری کوواریانس در مورد هر چهار بعد سبک زندگی شامل تغذیه، خواب، فعالیت فیزیکی و دخانیات به همراه نمره کلی سبک زندگی تفاوت معنیداری بین دو گروه مداخله و کنترل نشان داد (05/0>P). آزمون آماری آنوا با اندازههای تکراری در مورد هرچهار بعد سبک زندگی به همراه نمره کلی سبک زندگی برای مقایسه اثرات متقابل زمان و گروه تفاوت معنیداری بین دو گروه مداخله و کنترل نشان داد (05/0>P).
نتیجهگیری: اجرای تکنیک آرامسازی پیشرونده عضلانی بطور معنی داری سبب ارتقاء و بهبود ابعاد چهارگانه سبک زندگی شامل تغذیه، خواب، فعالیت فیزیکی و دخانیات در گروه مداخله نسبت به گروه کنترل گردید.https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000706_44c7b5905c44c75062164368ff155955.pdfدانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026Design and Production of Ice-containing Cooling Clothing (Ice Vest) and Evaluation of its Performance on Retention Time of Workers in a Hot Workplaceطراحی و ساخت لباس خنک کننده محتوی یخ (جلیقه یخ) و ارزیابی عملکرد آن بر روی زمان ماند کارگران در محیط گرم4965041000707FAمحبوبهاسحاقیاستادیار، گروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی کرمان، کرمان، ایرانپروینسپهرمربی، گروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی خراسان شمالی، بجنورد، ایرانمجیدمعتمدزادهاستاد، گروه مهندسی بهداشت حرفه ای، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایرانJournal Article20221026Background and Aim: Heat stress is a work-related risk factor that could have a significant impact on occupational health. Therefore, the use of different approaches is important to control heat stress, including technical and management solutions. The aim of this study was to design and evaluate the performance of a cooling ice vest on the retention time of workers in hot environments.
Methods: The ice vest has been designed and sewn in three types of simple, thin and thick aluminum using 32 packets of water. To evaluate the temporal performance of ice vest, a number of physiological parameters, including oral temperature, mean skin temperature, heart rate and retention time have been studied. This study was conducted in two groups of intervention and control. The control group included adapted, non-adapted and no-vest subjects. The intervention group consisted of adapted subjects who used simple, thin and thick aluminum vests.
Results: The average retention time of non-adapted, adapted, thin and thick aluminum and simple vests was 20, 35, 90, 70 and 60 minutes, respectively. There was statistically significant differences among physiological factor results such as oral temperature, mean skin temperature and retention time (probability<0.05), but the heart rate of control group had no significant difference with the case group.
Conclusion: The results showed that the use of cooling vest effectively increased the retention time, and the thin aluminum vest was more efficient than the thick aluminum and simple vests.زمینه و هدف: استرس گرمایی یکی از عوامل زیانآور محیط کار بوده که می تواند بر روی سلامت شغلی افراد تاثیر بسزایی داشته باشد. بنابراین استفاده از راهکارهای مختلف از جمله روشهای فنی و مدیریتی جهت کنترل استرس گرمایی حایز اهمیت میباشد. هدف این مطالعه، طراحی و ارزیابی عملکرد خنک کنندگی جلیقه یخ بر روی زمان ماند کارگران در محیط کاری گرم میباشد.
روشها: جلیقه یخ در سه نوع جلیقه آلومینیومی نازک، ضخیم و نوع ساده همراه با 32 پکت آب طراحی و دوخته شده است. جهت ارزیابی عملکرد زمانی جلیقه یخ، فاکتورهای فیزیولوژیکی از جمله دمای دهانی، میانگین دمای پوست، ضربان قلب و در نهایت زمان ماند در افراد مورد مطالعه بررسی شد. این مطالعه در دو گروه کنترل و مداخله انجام گردید. گروه کنترل شامل افراد تطابقیافته و بدون استفاده از جلیقه یخ و افراد بدون تطابق میباشند. گروه مداخله شامل افراد تطابقیافته بوده و از جلیقه یخ شامل جلیقه ساده، آلومینیومی نازک و ضخیم استفاده نمودند.
یافتهها: میانگین زمان ماند افراد بدون تطابق، افراد تطابق یافته، آلومینیومی نازک، آلومینیومی ضخیم و جلیقه ساده به ترتیب 20، 35، 90، 70 و 60 دقیقه به دست آمد. از لحاظ آماری، اختلاف معنیداری بین یافتههای فاکتورهای فیزیولوژیکی از جمله دمای دهانی، متوسط دمای پوست و زمان ماند وجود داشته (مقدار احتمال= کمتر از 05/0) و بین ضربان قلب گروه کنترل با گروه مداخله تفاوت معناداری وجود نداشته است.
نتیجهگیری: نتایج نشان داد استفاده از جلیقه خنککننده در افزایش زمان ماند موثر عمل نموده است و جلیقه آلومینیومی نازک در مقایسه با جلیقه نوع آلومینیومی ضخیم و جلیقه ساده از کارایی بیشتری برخوردار بوده است.https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000707_d99cd096083c06f6b409610c21bacfb0.pdfدانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026Study of Aqueous and Alcoholic Extract of the Melissa Officinalis Effect on Candida albicans, Candida glabrata and Candida kruseiبررسی اثر ضدقارچی عصاره های آبی و الکلی گیاه بادرنجبویه روی کاندیدا آلبیکنس، کاندیدا گلابراتا و کاندیدا کروزویی5055121000708FAجمیله بیگمطاهریمرکز تحیقیقات پیشگیری دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانمریمایمانمرکز تحقیقات آسیبهای شیمیایی، موسسه سیستم بیولوژی و مسمومیت، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، تهران، ایران0000-0002-2753-6089معصومهمهدیپوردانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانصدیقهبختیاریدانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانفاطمهنمازیگروه پزشکی هسته ای، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانمیلادطاهری بیانمرکز تحیقیقات پیشگیری دندانپزشکی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانندازینلیگروه بیوتکنولوژی دارویی، دانشکده داروسازی و علوم دارویی اصفهان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20221026Background and Aim: Fungal infections, especially candida species, are the most common opportunistic fungal infections and the treatments with chemical drugs have many side effects. Melissa Officinalis has antimicrobial effects that has caused it to be considered in many microbial treatments. In this study, it has been tried to compare this herbal efficacy on Candida Albicans, Candida Glabrata and Candida Krusei.
Methods: Aqueous and ethanol extracts of Melissa Officinalis was obtained by drench method. The diameter of non- growing zone of Candida Albicans, Candida Glabrata and Candida Krusei was estimated by the micro dilution method.
Results: The mean diameter of the non-growing zone related to the extracts on Candida Albicans was 17.83 mm (versing 5.75 mm of aqueous extracts) and the mean diameter of the non-growing zone related to aqueous extracts on Candida Glabrata and Candida Krusei were 15.5 and 13.66 mm respectively (versing 10 and 7mm of ethanolic extracts).
Conclusion: All extracts had an effect on non- growing fungal zone, however ethanolic extract of Candida Albicans and aqueous extract of Candida Krusei were more effective rather than the others. Also, there was no difference between the effect of Aqueous and ethanolic extracts in Candida Glabrata.زمینه و هدف: عفونت های قارچی خصوصا گونه های کاندیدا شایعترین عفونت های فرصت طلب می باشند و درمان با داروهای شیمیایی دارای عوارض بسیاری است. امروزه گیاه بادرنجبویه (Melissa Officinalis) به لحاظ دارا بودن خواص ضدمیکروبی مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این بررسی مقایسه اثر بخشی این گیاه بر روی گونه های کاندیدا آلبیکنس، گلابراتا و کروزوئی میباشد.
روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی، عصاره های آبی و اتانولی بادرنجبویه با روش خیساندن تهیه شدند. قطر هاله عدم رشد قارچ ها کاندیدا آلبیکنس، گلابراتا و کروزوئی با استفاده از روش میکرودایلیشن محاسبه گردید.
یافتهها: میانگین قطر هاله عدم رشد در اثر عصاره الکلی بر روی گونه کاندیدا آلبیکنس 83/17 میلی متر (در مقابل 75/5 میلی متر عصاره آبی) و میانگین قطر هاله عدم رشد در اثر عصاره آبی بر روی گونه کاندیدا گلابراتا و کاندیدا کروزوئی به ترتیب 5/15 و 10 میلی متر (در مقابل 66/13 و 7 میلی متر گونه الکلی) بود.
نتیجهگیری: تمامی عصاره ها تاثیری بر ایجاد هاله عدم رشد قارچی داشتند اما درمورد کاندیدا آلبیکنس عصاره الکلی و در مورد کاندیدا کروزوئی عصاره آبی موثرتر بود و تفاوتی میان تاثیر عصاره آبی و الکلی روی کاندیدا گلابراتا وجود نداشت.https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000708_af46b0d3444fa6c486b8f28d69615a59.pdfدانشگاه علوم پزشکی بقیه الله (عج)طب نظامی1735-153719520221026Quality of Receiving Patientâs Informed Consent in the Surgical Wards of a Military Hospital in Tehran at 2016 and its Improvement Solutionsکیفیت اخذ رضایت آگاهانه بیماران بستری در بخش های جراحی یک بیمارستان نظامی شهر تهران در سال 1395 و راهکارهای بهبود آن5135221000709FAوجیههمیسمیدانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، تهران، ایرانمهدیابراهیم نیامرکز تحقیقات مدیریت سلامت، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، تهران، ایرانمحسنصابری اسفیدواجانیمرکزتحقیقات طب، قرآن وحدیث، گروه پزشکی اجتماعی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، تهران، ایرانکاظمخلجیگروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی بقیه الله، تهران، ایرانJournal Article20221026Background and Aim: Getting an informed consent as one of the principles of patients’ rights, is a process that he (she) decides on therapeutic intervention after receiving adequate information from the therapist team. The aim of this study was to explain the quality of the informed consent process of patients in surgical wards of a military hospital in Tehran and to present some solutions to improve it at 2016.
Methods: The combined study was conducted in two phases. The quantitative phase was a cross-sectional descriptive study using the quality of an informed consent questionnaire that evaluated the six dimensions of informed consent with 19 questions. We evaluated the questionnaire’s content validity and its internal consistency. The Cronbach’s Alpha value of the whole questionnaire was 0.85. A stratified random sampling of 120 subjects was performed and the results were analyzed by SPSS 17 software. In the qualitative phase, which was based on the framework content analysis resulting from the results of quantitative phase, 7 experts were selected in a targeted manner and group interviews were conducted with the expert panel method. The results of the interviews were presented in two steps as: after a framework content analysis and re-approval of experts and were presented as improved suggestions.
Results: In accessing the quality of the informed consent, the average score in the dimension of "providing information" with 18.93, "compliance with patients' decision-making competence" with 7.48, and "how to get written consent" with 5.47, were lower than the expected average, and the average score of "patient comprehension" with 9.77, "Volunteerism" with 8.16 and "Interaction between physician and patient" with 16.02, were in an acceptable level. The experts provided 15 improvement suggestions. The most important were "providing information to patients in the preparation clinic” and giving patients enough time to choose a therapeutic approach”."
Conclusion: The quality of providing information and how to get a written consent was less than expected. Therefore, paying attention to patients’ role in the informed consent process, providing sufficient information to patients by a counseling physician in preparation clinic, training physicians and providing adequate opportunities to patients for choosing a therapeutic approach can be effective in improving the quality of informed consents.زمینه و هدف: رضایت آگاهانه بعنوان یکی از اصول حقوق بیمار فرایندی است که وی در مورد مداخله درمانی پس از دریافت اطلاعات کافی از تیم درمانگر تصمیم گیری می کند. این پژوهش با هـدف تبیین کیفیت فرایند رضایت آگاهانه بیماران بستری در بخش های جراحی یک بیمارستان نظامی شهر تهران و ارائه راه کارهایی برای بهبود آن درسال 1395 انجام شد.
روشها: مطالعه ترکیبی حاضر در دو فاز انجام شد. فاز کمی، مطالعه توصیفی با استفاده از پرسشنامه کیفیت رضایت آگاهانه بود که ابعاد 6 گانه رضایت را در قالب 19 سوال ارزیابی می کند. روایی محتوا و پایایی درونی پرسشنامه بررسی و مقدار آلفای کرونباخ کل پرسشنامه 85/0 به دست آمد. نمونهگیری به روش تصادفی طبقه ای با حجم 120 نفر انجام شد و نتایج با نرم افزار SPSS17 تحلیل شد. در فاز کیفی که با روش تحلیل محتوای چهارچوبی منتج از نتایج فاز کمی انجام گرفت، 7 نفر از خبرگان به شیوه هدفمند انتخاب و با روش پنل خبرگان با آنها مصاحبه گروهی صورت گرفت. نتایج استخراجی مصاحبه ها در دو مرحله پس از تحلیل چهارچوبی و تایید مجدد خبرگان در قالب پیشنهادات اصلاحی ارائه شدند.
یافتهها: در بررسی کیفیت اخذ رضایت آگاهانه بیماران بستری دربخش های جراحی، میانگین نمره ابعاد "ارائه اطلاعات" با 93/18، "رعایت صلاحیت تصمیمگیری بیماران" با 48/7 و "نحوه اخذ رضایت کتبی" با 47/5، پایین تر از متوسط مورد انتظار و میانگین نمره ابعاد "میزان درک بیماران" با 77/9، "میزان داوطلبانه بودن" با 16/8 و " تعامل بین پزشک و بیمار" با 02/16 در حد قابل قبول بودند. خبرگان 15 پیشنهاد اجرایی بهبود فرایند ارائه کردند. "ارائه اطلاعات لازم به بیماران در کلینیک آماده سازی" و "اختصاص فرصت کافی به بیمار برای انتخاب روش درمانی" از جمله مهمترین آنها بودند.
نتیجهگیری: کیفیت ارائه اطلاعات و نحوه اخذ رضایت کتبی کمتر از حد انتظار بود. بنابراین توجه به نقش بیمار در فرایند رضایت آگاهانه، ارائه اطلاعات کافی به وی توسط پزشک مشاور درکلینیک آماده سازی، آموزش پزشکان معالج و ارائه فرصت کافی به بیمار برای انتخاب روش درمانی می تواند در بهبود کیفیت رضایت آگاهانه موثر باشد.https://militarymedj.bmsu.ac.ir/article_1000709_d774ce5d1a6044bc7488e374e4b88e70.pdf